جدول جو
جدول جو

معنی ابن مروان - جستجوی لغت در جدول جو

ابن مروان
(اِ نُ مَرْ)
احمد بن مروان دینوری مالکی. او راست کتابی به نام مجالسه و آن جنگ مانندی است در مطالب متفرقه و نوادر اشعار و آثار. وفات او به سال 310 ه. ق
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ)
یعقوب سیرافی، از مردم سیراف فارس. و او طبیب بود. و کتاب السفر و الحضر فی الطب از اوست. (ابن الندیم). و قفطی گوید او در دولت عباسیان میزیست
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن مروان ابومسهر. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 14). و رجوع به احمد بن مروان مکنی به ابومسهر شود
لغت نامه دهخدا
ابن مروان جشمی. از وافدین بر پیغمبر بوده است. (الاصابه ج 2 ص 21)
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ اَ مَ)
ابن مروان. از رجال حدیث. قبل از سال 290 ه. ق. از دنیا رفته و از هدبه و جباره بن مغلس روایت دارد
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ مُ قَفْ فَ)
مروان. تابعی است. مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ بَ)
محمد بن احمد باجی. یکی از اکابر فقهای اسپانیا. او در اول قاضی شهر اشبیلیه بود و سپس بمشرق آمد و چندی بدمشق اقامت کرد و به سال 635 هجری قمری در قاهره درگذشت. و رجوع به محمد بن احمد باجی... شود
ابن حبیب. عبدالملک سلمی فقیه اندلسی. او راست: شرح الموطاء مالک. وفات 239 هجری قمری (کشف الظنون). و رجوع به ابن حبیب ابومروان.... شود
عبدالملک اول. ابن محمد. چهارمین از شرفای حسنی مراکش (از 983 تا 986 هجری قمری). و رجوع بعبدالملک... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَرْ)
وزغه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وَ)
سنگم. (مهذب الاسماء). سوسکه. (خلاص نطنزی). سوسک سرخ که بیشتر در حمامها و در بالوعه ها باشد. تذو. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ نَ)
کنیت عبیدالله بن زیاد
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوموسی عیسی بن مردان. ازعلمای نحو. او از شاگردان ابوطالب و از روات اوست. او راست: کتاب القیاس علی اصول النحو. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عِ)
ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری. فقیه شافعی از مردم قم، و کتاب النوادر از اوست. و رجوع به اشعری ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ)
تابعی است معروف به مشکان حمّال. مفهوم تابعی در میان مسلمانان به کسانی اطلاق می شود که در زمان حیات پیامبر (ص) زنده بودند، اما موفق به ملاقات او نشدند و به جای آن با صحابه دیدار کردند. تابعین یکی از پایه های مهم در علم حدیث و تفسیر قرآن هستند. به واسطه آنان، سنت پیامبر و سخنان صحابه به نسل های بعدی منتقل شد. تابعین دارای طبقات مختلفی هستند که هر کدام نقش خاصی در تاریخ اسلام ایفا کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ / مِ)
موفق الدین ابونصر اسعد بن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس. پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید. ابن مطران به دمشق بزاد و نزد مهذب الدین بن النقاش دانش طب آموخت و سپس بخدمت سلطان صلاح الدین ایوبی پیوست و از عطایای سلطان مالی وافر اندوخت و با جاه و جلالی عظیم همه عمر بزیست و در سال 587 یا 585 ه. ق. هم به دمشق درگذشت. موفق الدین نخست دین ترسائی داشت. در آخر مسلمانی گزید و ظاهراً او را در بیمارستان نوری منصبی بود، چه در شرح بزل بیماری مستسقی (که ابن حمدان جرائحی بدین بیمارستان انجام کرد) می آید که ابن مطران مواظب قرعات نبض بیمار بود. ابن مطران در طب شاگردان بسیار داشت از جمله موفق الدین عبدالعزیز و ابن دخوار. و او را دو برادر بود که نیز شغل طبابت داشتند. ابن مطران را شوق و عشقی بسیار بکتاب می بود و کتب خانه ای بزرگ داشت و سه تن پیوسته برای او نسخت کتاب می کردند. وی را تألیف بسیار است، از جمله، کتابی در ادویۀ مفرده و کتابی به نام المقالهالنجمیه در حفظ الصحه. و کتابی موسوم به بستان الاطباء مشتمل بر نوادر خوانده ها و دیده های او
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ)
یکی از خوشنویسان و عارفین بفن کتابت. و اسحاق بن ابراهیم معلم مقتدر و اولاد او در خط شاگرد ابن معدان بوده اند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ طَ)
ابوالحسن علی بن حسن. از استادان غناء و موسیقی، و او را از ادب نیز بضاعتی بوده است و از اوست: کتاب النوادر و الاخبار. کتاب اخبارالمغنین الطنبوریین. کتاب انساب الحمام. کتاب ما ورد فی تفضیل الطیر الهادی. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ رِضْ)
علی بن رضوان بن علی بن جعفر مصری، مکنی به ابوالحسن. در آغاز صناعت تنجیم می ورزید و بر راه می نشست و از فال و زایجه ارتزاق میکرد. سپس منطق و طب آموخت و در هیچیک براعتی به دست نکرد و کتبی نیز دارد که بر پایه و اساس علمی و متین نیست معهذا در نزد عامۀ عصر خویش شهرتی داشته است
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن مروان. تابعی است. (منتهی الارب). واژه تابعی در علم حدیث جایگاهی کلیدی دارد. کسی که پیامبر (ص) را ندیده اما صحابی را ملاقات کرده و از او روایت حدیث کرده باشد، تابعی خوانده می شود. این افراد در صحت و اصالت زنجیره روایی نقش اساسی دارند. اعتماد علمای حدیث به تابعین به قدری زیاد است که نام بسیاری از آنان در صحیح ترین منابع حدیثی آمده است، از جمله در کتاب های صحیح بخاری و مسلم.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن وردان
تصویر ابن وردان
تدو از خرفستران تذو
فرهنگ لغت هوشیار